... پرواز تآ تو باید

تولدت مبارک ..

شفیق ترین رفیقِ دنیا !


#دوست_شهید_من ..

  • کبوتـر :)

غروب شده بود

تمامِ ساعتِ کلاس رو زل زده بودم به بیرونِ پنجره که کسی نبینه چشم هام رو ...

خیلی سخت بود تصورِ این که امسال هم نشه که برم اعتکاف !

با همه ی تلاش و اصراری که کردم نشد که نشد ...

باید می نشستم سه روزِ تمام فیزیکِ مکانیک میخواندم به جای کتاب دعاهایی که آماده کرده بودم برای مهمانی !

نا امیدتر از همیشه رفتم پیشِ رفیق ترین رفیق های دلم .. شهدای دانش گاه !

فقط رد شدمُ با صدای بغض آلود گفتم یادتون باشه ... و رفتم سمت مسجد ...

از اون روز یک هفته میگذره !

الان همه ی وسیله هام آماده ست

امشب ساعتِ 23 ؛

پیش به سویِ مهمانی ...!

دعوت شدم ...



+ التماسِ دعا ..

  • کبوتـر :)

امشب لابلای توسلِ اشک آلودم اربعینِ ندیدنت را عزا گرفتم ...

چهل روز گذشت !

این چله ی ندیدنت دارد کار دستِ چشم هایم می دهد ...

فقط ؛

نگذار ندیدنت هم عادت شود ، مثلِ همه ی چله ها

چشم هایم فدای "سـر" اَت ...

  • کبوتـر :)




ای که درد و بلات بخوره تو قلبم :)
تولدت مبارک بابای من
عمرم فدای تک تکِ ثانیه های عمرت
عُمر
وجود
هستی
نفس
عشق
زندگی

هووووووفففف
دلم میخواد سرمُ بکوبم توی دیوار حتی .. :)

همیشه باش ...



+ به همین سادگی ... به همین متفاوتی :) لحن پستم رو عرض نمودم ...

  • کبوتـر :)

یکی بیاید دلش بسوزد برای من ...

اصلا یکی بیاید دستم را بگیرد ببرد ولم کند اطرافِ تابلوی به مشهدِ مقدس خوش آمدید !

به خدا بقیه ی مسیر را خودم بلدم ...

  • کبوتـر :)

بعضی از هم سفرهام رو توی دانشگاه میبینم ؛

بغضم میگیرد ...


+ آه ...

  • کبوتـر :)

+ اگه یه نفر بیاد خواستگاریتُ بگه قصد شهادت داره و دیر یا زود میره ، قبولش میکنی ؟؟

_ آرههه باباااا ، کلی از پولایی که بهمون میدن استفاده میکنم .. تازه بچه هامم در آینده سهمیه دانشگاه دارن !

+ ......... :)


+ مکالمه ی بنده (+) و یک دوست (_) ...


+ همه ی تعبیرش از همسر ِ شهید شدن فقط همین بود !

به جز یک لبخند ِ تلخ کاری از دستم برنیامد ...

چقدر همه پولکی شده اند ... چقدر دلم میگیرد از دوست های مثلا مذهبی ام !


+ داشتن ِ شخصی که سودای شهادت داشته باشد دُرّ گرانیست که به هرکس ندهندش ! لیاقت میخواهد ...

 اینجاست که شاعر میگه :

عشق را خواهی بسنجی عهد و ایمانش بسنج

آن که پای دینِ خود جان میدهد عاشق تر است ...


+ چقدر دارم عوض تر میشوم ...

  • کبوتـر :)

وقتی اسمم در نیامد ، قهر کرده بودم !

بدونِ اینکه حواسم باشد هیچ پدری طاقتِ قهرِ دختر ندارد ...

ناز دخترش را خرید ؛

بابا حسین ...

  • کبوتـر :)


بعد از کلی کلنجار رفتن با دست ِ دلم آمدم که بنویسم!

ولی اینکه از چه و از کجا را هنوز نمیدانم ...

هنوز هم روزهایی که گذشت و جایی که رفتم را هضم نکردم

هنوز هم از خودم میپرسم کجا بود ؟!

هنوز هم مثل همان اولین بار ِ خیره شدنم به گنبد طلایش لکنت میگیرم و قفل میشوم ..

هنوز هم به یاد ِ اولین نگاه به شش گوشه ؛ ......

آخ ...

من دارم برایت پر پر میشوم ارباب ..

 

بشنوید ..

+ مینویسم ... کم کم ...

 

 

  • کبوتـر :)

خوش آن روزی کین قفس شکند

استخوانِ تنِ پُر هوس شکند ..

به پرواز آید کـبوتــرِ دل

در هوای حسیـن

ای خدای من..


+ بشنوییییییید ..


++ دعاگو و نائب الزیاره همگی خواهم بود ...

+++ دعا کنید چیزی را که باید از این سفر بگیرم،بگیرم..

++++ حلالم کنید ...

  • کبوتـر :)