... پرواز تآ تو باید

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است





ای که درد و بلات بخوره تو قلبم :)
تولدت مبارک بابای من
عمرم فدای تک تکِ ثانیه های عمرت
عُمر
وجود
هستی
نفس
عشق
زندگی

هووووووفففف
دلم میخواد سرمُ بکوبم توی دیوار حتی .. :)

همیشه باش ...



+ به همین سادگی ... به همین متفاوتی :) لحن پستم رو عرض نمودم ...

  • کبوتـر :)

یکی بیاید دلش بسوزد برای من ...

اصلا یکی بیاید دستم را بگیرد ببرد ولم کند اطرافِ تابلوی به مشهدِ مقدس خوش آمدید !

به خدا بقیه ی مسیر را خودم بلدم ...

  • کبوتـر :)

بعضی از هم سفرهام رو توی دانشگاه میبینم ؛

بغضم میگیرد ...


+ آه ...

  • کبوتـر :)

+ اگه یه نفر بیاد خواستگاریتُ بگه قصد شهادت داره و دیر یا زود میره ، قبولش میکنی ؟؟

_ آرههه باباااا ، کلی از پولایی که بهمون میدن استفاده میکنم .. تازه بچه هامم در آینده سهمیه دانشگاه دارن !

+ ......... :)


+ مکالمه ی بنده (+) و یک دوست (_) ...


+ همه ی تعبیرش از همسر ِ شهید شدن فقط همین بود !

به جز یک لبخند ِ تلخ کاری از دستم برنیامد ...

چقدر همه پولکی شده اند ... چقدر دلم میگیرد از دوست های مثلا مذهبی ام !


+ داشتن ِ شخصی که سودای شهادت داشته باشد دُرّ گرانیست که به هرکس ندهندش ! لیاقت میخواهد ...

 اینجاست که شاعر میگه :

عشق را خواهی بسنجی عهد و ایمانش بسنج

آن که پای دینِ خود جان میدهد عاشق تر است ...


+ چقدر دارم عوض تر میشوم ...

  • کبوتـر :)

وقتی اسمم در نیامد ، قهر کرده بودم !

بدونِ اینکه حواسم باشد هیچ پدری طاقتِ قهرِ دختر ندارد ...

ناز دخترش را خرید ؛

بابا حسین ...

  • کبوتـر :)


بعد از کلی کلنجار رفتن با دست ِ دلم آمدم که بنویسم!

ولی اینکه از چه و از کجا را هنوز نمیدانم ...

هنوز هم روزهایی که گذشت و جایی که رفتم را هضم نکردم

هنوز هم از خودم میپرسم کجا بود ؟!

هنوز هم مثل همان اولین بار ِ خیره شدنم به گنبد طلایش لکنت میگیرم و قفل میشوم ..

هنوز هم به یاد ِ اولین نگاه به شش گوشه ؛ ......

آخ ...

من دارم برایت پر پر میشوم ارباب ..

 

بشنوید ..

+ مینویسم ... کم کم ...

 

 

  • کبوتـر :)