بعد از کلی کلنجار رفتن با دست ِ دلم آمدم که بنویسم!
ولی اینکه از چه و از کجا را هنوز نمیدانم ...
هنوز هم روزهایی که گذشت و جایی که رفتم را هضم نکردم
هنوز هم از خودم میپرسم کجا بود ؟!
هنوز هم مثل همان اولین بار ِ خیره شدنم به گنبد طلایش لکنت میگیرم و قفل میشوم ..
هنوز هم به یاد ِ اولین نگاه به شش گوشه ؛ ......
آخ ...
من دارم برایت پر پر میشوم ارباب ..
+ بشنوید ..
+ مینویسم ... کم کم ...