... پرواز تآ تو باید

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

شب از نیمه گذشته و طبقِ معمول جغد وار بیدارِ بی دارم !!

چقدر دلم برای اینجا

تنگ

شده

بود ...


می نویسم !

:) ...

  • کبوتـر :)

مثلا بزنه و یکشنبه شب بشه یکی از بهترین شبای عمرت !

که جشنِ مولا واست کامل بشه و از ته دلت ذوق کنی

که نیمه ی شعبانِ امسالت مزین بشه به یه اتفاق خیلی قشنگ..

که دوستتُ که نه ؛ خواهرتُ بدرقه کنی تا خونه ی بختش :)

که چشم دوخته باشی به درِ تالار و دل دل کنی واسه لحظه ی ورودشون !

تا توان داری مولودی خون رو همراهی کنی و عینِ بچه ها محکم دست بزنی!

قد و بالاشُ تو اون لباس برنداز کنی و بمیری از خوشحالی :)

نگاه های پر از محبتِ جنابِ داماد رو بهش ببینی و تهِ دلت ذوق بزنی واسه عشقشون ..

که هی سرتو بندازی پایین که اطرافیان نبینن چشمای اشکیتُ ...

من تک تکِ این لحظات رو برات مُردم حضرتِ خواهر :)

غریبه ی هزار آشنایِ من تو دیارِ غربت ...

این عشقِ پاک نوشِ جونت :)

هدیه ی خدا مبارکت باشه !

که میدونم سرنوشتت رو پا درمیونیِ جدت رقم زد

رضویِ من ... :)

قدر ِپاکی دل و نگاه و وجودِ حضرتِ آقات رو بدون !

حتی قدر تک تکِ تارهای ریشش رو :))

که خوب میدونم ریشه اش رو تضمین میکنه ...

قدر بدونـه پاکیت رو ... تک تک ِنخ های چادرت رو !

خوشبخت و عاقبت بخیر بشید زیر سایه ی مولا

ان شاءالله شهادت باهم ...


+پست_مشترک_با_اینستاگرام

  • کبوتـر :)