... پرواز تآ تو باید

حقیقتش از شبِ یلدا همین تفأل زدن و حافظ خواندنش را دوست دارم

دیشب هم طبقِ عادت دیوان ِحافظ را برداشتیم و با هزار فاتحه و فوت و صلوات به روحِ مبارکش تقاضای یک عدد فال خوب نمودیم!

و در اولین شعری که باز شد یک بیت که ارادت خاصی هم به وجودش دارم چشمک می زد :)

ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است ...

که انگار حافظ هم فهمیده که در کویِ دلبر ذره ای خاک بیش نیستم!

و اتفافا جای خوشی هم دارم!

همان دلبری که دیشب یک دقیقه بیشتر از پیش در انتظارش سوختیم ...

و از آنجایی که بنده اگر حافظ به دست بگیرم باید به زور از کتاب بـِکـَنـَندم، وِل کُنِ این مقوله ی تفأل نبودم!

که از قضا مضمونِ همه ی فال هایی هم که میگرفتم چنین بود که باید به درجات ِبالای کمال ترقی نمایـَم !

حالا اینکه هی سر خودم را گول میمالیدم که شاید حافظِ جان حواسش نبوده یک چیزی گفته و از ترافیکِ تفأل های بسیارِ امشب هنگیده است که همش فالِ شبیهِ هم نصیبِ ما میکند و تند و تند فال جدید میگرفتم هم فایده ای نداشت :|

کلیک کرده بود رویِ دانش اندوزی و به کمال رسیدن و عزیز شدن بین جماعت

دریغ از اندکی به مرادِ خود میرسید و این حرف ها :|

و ما نیز این همه تشابه را تصادفی نپنداشته و به فالِ نیک گرفته و میریم که داشته باشیم دانش اندوزی را !

و من الله ِتوفیق .

  • کبوتـر :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی