... پرواز تآ تو باید

غذایِ نذری را میگذارم جلویم

بغض راه گلویم را بسته و لقمه ها پایین نمی روند!

گلو که هوای ترکیدنش میگیرد ؛

لقمه ی اول ..

لقمه ی دوم ...

پشت هم لقمه میگیرم که هق هقم خفه شود پشت همین لقمه ها و صدایم در نیاید یک وقت

دهانم پُر ِ پُر و چشم ها خالی میشوند تند و تند

و همچنان راهِ گلویم مصدود است.

نذری ات با طعم ِ اشک هم میچسبد ...

  • کبوتـر :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی